فیلم <
فیلم <
شخص تام کلنسی پس از انتشار رمان برجسته خود به نام <<شکار اکتبر سرخ>> در سال 1984، به عنوان یک نویسنده در موقعیت شُهرت غیرمعمولی برای یک داستان نویس قرار گرفت. کتاب او پس از تأیید رونالد ریگان (رییس جمهور وقت آمریکا) ، به لیست پرفروش ترین کتاب های سال راه پیدا کرد؛ و نیویورک تایمز از آن بعنوان اعاده ایمان به ارتش ایالات متحده، که در سال های پس از جنگ ویتنام بسیار آسیب دیده بود، یاد کرد. نُه سال بعد، کلنسی با کتاب پرفروش دیگری بر سر زبان ها آمد. این کتاب او با عنوان بدون پشیمانی که با الهام از رمان <
منبع:
حالا داستان فیلم <
این موضوع که داستان یک فیلم به ایده بد بودن دولت آمریکا می پردازد، چیز جدیدی نیست؛ تریلرهای پارانویا گونه دهه 70 و تجدید حیات دوباره آن ها در دهه 90 میلادی مدت ها پیش ما را برای شنیدن این داستان ها آماده کرده بودند. و البته این واقعیت هم وجود دارد که دولت آمریکا واقعاً جنگ را دوست دارد. اساساً مقوله جنگ در ایالات متحده تبدیل به یک فرهنگ عامه در امور ی شده است. بنابراین ما در طول سا ل های متمادی این چنین فیلم هایی را از جانب هالیوود دریافت کرده ایم. الگوی ثابت تمام این آثار در طول سالیان دراز این بوده است که دولت آمریکا کاری وحشتناک انجام می دهد؛ و تنها افرادی که می توانند آن را حل کنند، گروهی هستند که توسط ارتش آمریکا آموزش دیده اند. پیام تمام این آثار در مورد امپریالیسم یا نظامی گری یا جهانی سازی آمریکایی است.
حال با این اوصاف لازم به ذکر است که ساختار فیلم <<بدون پشیمانی>> با اجرا کردن عنصر های سازنده یک فرمول کلیشه ای چون تئوری توطئه در سازمان CIA، ماجرای تمام نشدنی دشمنی بین روسیه و آمریکا و همچنین یک قهرمان وطن پرست که مصداق بارز ارتش یک نفره است؛ چنان دچار خطا استراتژیک شده است، که آن را به رده آثار اکشن تاریخ مصرف گذشته وارد می کند. شاید به یاد بیاورید: فیلم Sicario 2 نیز این پیش فرض کلی را داشت که دولت آمریکا باید بی رحم باشد و کارهای بالقوه غیرقانونی انجام دهد زیرا کارتل های مکزیک آنقدر بد هستند که تنها راه مقاومت در برابر آنها بدتر بودن است. حالا فیلم <
بگذارید این مسئله را ساده تر بیان کنیم: ما انتظار نداشتیم که این فیلم حکم Citizen Kane آثار اکشن و جاسوسی را داشته باشد. اما اکثر ما با توجه به تریلر های پخش شده از فیلم، انتظار داشتیم که این اثر یک فیلم اکشن بدون ترمز و سرگرم کننده در مقیاس اکشن سال پیش نتفلیکس، یعنی <
در واقع انتظار فردی مثل من از <
من فکر می کنم علت این دوگانگی در لحن فیلم مربوط به حضور دو نویسنده متفاوت در این کار است. دو نویسنده ای که اولی یک استعداد ناب صعودی چون تیلور شرایدان (نویسنده سیکاریو) است، و دیگری نویسنده بازی های ویدیویی است. جالب است بدانید ویل استاپ داستان بازی های مطرحی مانند Call of Duty: Modern Warfare 3 و Need for Speed Rivals را نوشته است. بنابراین، فیلمنامه کاملاً شرم آور است، و پایه و اساس پوسیده ای را برای روایتش فراهم می کند. استفانو سولیما کارگردانی که در تجربه اولین اثر هالیوودی خود، یعنی <<سیکاریو: روز سولدادو>> نیز با چنین مشکل مشابهی روبرو بود، تصاویر عمدتاً تاریک را به همراه لحنی ناخوشایند ترکیب کرده است.
اما وقتی روایت پر پیچ و خم فیلم را کنار گذاشتید، دیگر چه چیزی برای تماشا وجود دارد؟! پاسخ روشن است: ترنر-اسمیت در نقش گریر بازی بسیار مطمئنی را ارائه می دهد، او و جوردن ما را از سابقه همکاری شخصیت های خود متقاعد می کنند. همچنین قبل از اینکه فیلم به قسمت بین المللی عملیات خود در نیمه پایانی بپیوندد، مأموریت انتقام شخصیت مایکل بی جردن با هدف ایجاد هیجان در برخی از صحنه های بیمارگونه رخ می دهد: یک تصادف ماشین با برنامه ریزی خوب، یک درگیری سنگین در زندان و سلول که مانند آثار گرت اوانز اجرا شده است، و صحنه سقوط هواپیما که صحنه آغازین Inception را به زیر آب منتقل می کند. به طور کلی من نمی توانم انکار کنم که این صحنه های ناهمگون به اندازه کافی جذاب هستند، اما آیا آنها به یک مجموعه ارزشمند تبدیل می شوند؟ قطعاً خیر.
فیلم <
این سکانس از منظر منطق مسخره و احمقانه است، اما نوعی از سرگرمی اکشن است که سازندگان در بقیه فیلم به شدت از آن غافل می شوند. متأسفانه، اکثر لحظات اکشن فیلم به همان اندازه سکانس زندان خلاقانه نیستند. در واقع بیشتر آن ها شامل تیراندازی در محیط های تاریک علیه اشرار بی چهره می شوند. فی نفسه این اکشن بد نیست؛ اما برای سال 2021 نیز چیز خاصی نیست.
با این منطق داستانی و این شخصیت های فوق سطحی، اگر مغزتان را به حالت خاموش سوق بدهید، اینجا لذت های سطحی وجود دارد. برای مثال: استفانو سولیما به عنوان کارگردان می داند که چگونه یک صحنه اکشن را از دل این فیلمنامه آشفته به صحنه های اکشن بعدی ببرد و لحظاتی مانند نزاع و جدال فوق الذکر در زندان و فرار از هواپیما که در آب غوطه ور شده است را برای بیننده عام کاملاً هیجان انگیز به نمایش بگذارد. همچنین لازم به ذکر است که قدرت ستاره ای مایکل بی جوردن نیز تاثیر مهمی در جذب مخاطب برای این اثر دارد.
البته در حالی که اقتباس های اصلی جک رایان در دهه 1990، با بازی الک بالدوین و هریسون فورد، به دلیل قابلیت ارتباط پذیری بیشتر این شخصیت و بازیگران، از محبوبیت بالاتری برخوردار بودند، اما مایکل بی جوردن بیش از حد یک ستاره اکشن معمولی است که به همان روش ساده یک قهرمان تک نفره تمام عیار در آثار هالیوودی کلیشه ای به تصویر کشیده شده است. به طور ساده می توان گفت کاریزمای ستاره این فیلم، همزمان یک نعمت و یک پاشنه آشیل است. اما چرا؟ نعمت است چون بیننده مدرن را به فیلم جذب می کند و پاشنه آشیل است چون با بازیگرانی چون هریسون فورد مقایسه خواهد شد.
در پایان باید گفت: فیلم <
اینستاگرام از اپ مستقل IGTV، برای ویدئوهای طولانیتر رونمایی کرد
ویروس کرونا باعث افزایش محبوبیت بازیهای ویدیویی در ایتالیا شده است
فیلم ,یک ,های ,اکشن ,داستان ,بازی ,است که ,را به ,شده است ,که در ,بدون پشیمانی ,فیلم without remorse ,without remorse همراه ,remorse همراه باشید ,ترین اقتباس سینمایی
درباره این سایت